جدول جو
جدول جو

معنی بارک اﷲ گفتن - جستجوی لغت در جدول جو

بارک اﷲ گفتن
(مُ شادْ دَ)
آفرین خواندن. مرحبا گفتن. تحسین کردن کسی را، بندر. بارانداز. بارکده: و این شهر (ترمذ) بارگه ختلان و چغانیان است. (حدود العالم). فنصور، شهری است بزرگ جای بازرگانان و ازو کافور بسیار خیزد و بارگه دریاست. (حدود العالم). لمغان، بر کران رود نهاده است و بارگه هندوستان است و جای بازرگانان است. (حدود العالم). هرموز بر نیم فرسنگ دریای اعظم است جایی سخت گرم است و بارگه کرمان است. (حدود العالم). انبیر... بارگه بلخ و با نعمت بسیار است. (حدود العالم).
بارگه عسکری است دو لب شیرینت
پارۀ عسکر مگر بلب زده داری.
سوزنی.
رجوع به بارگاه و بارجا و بارجاه و بارچاه ورشیدی شود، این کلمه در تاریخ بیهق آمده است و ظاهراً بمعنی شکوفه و بار درخت است: و اگر دایم آب یابد (درخت بادام) سبز بود اما قوی نگردد و بارگه نسازد. (تاریخ بیهق)
لغت نامه دهخدا